ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

شانازی (5)

من دیروز خودم رو ترکوندم !!یعنی حدودهف هش ده قاشق دال خوردم !! از اینا که کنار غذاهای هندی هست!! و این یعنی خیلی بد تو رژیم کم کربوهیدرات!! یعنی خیلی بد دیگه !! خوب آخه این تندوری نان خیلی بوش منو میکشت منم دیدم این یکی بی خطر تره !! ترازوم هم خرابه نمیدونم وزن دقیقم چقدره !! یعنی یه نوسان جزئی بین هفتاد تا هفتاد و پنج داره ترازوهه! آدم خوشحال میشه سر صبحی میره رو ترازو یه دفه میبینه این همه وزنش بالاست!! اصلا یه شادی خاصی به زندگی آدم میاد! البته خوب بعدش خانواده رو وزن میکنه میبینه از دیشب تاحالا اونم کلی تپل شده و همچنین چینتا وبنیتا!! یعنی در عرض یک شب بنده منزل کلی بهشون خوش گذشته و ترکوندن! ربطی هم به عقریه چرخان و لغزان این ترازوی چینی درب و داغون نداره !!

لینک غذاهایی که خوردم!!!

شانازی (4)

خوب من دیروز زدم تو گوش کالریها و حسابی به خودم رسیدگی کردم ! البته خوب همگان که در جریان هستید برنامه من کلا کم کربوهیدرات هست و زیاد با کالری ور نمیرم ولی خوب یه محدوده ای داره دیگه همینطوری که هرتی هورتی نیست!! البته تو این جدوله یه کمی تقسیم بندی کردم اگه نه که همش رو شب خوردم ! چون از صبح دستم به غذا نرسیده بود داشتم میمردم ! واسه همین شب حسابی از خودم پذیرایی کم کربوهیدراتی کردم ! یعنی دقیقا دیگه دم در آسانسور از شدت گرسنگی و فشار معده به خودم میپیچیدم . تو کیفم هم دو تا پیراشکی با مغزی بادام زمینی بود. یه دونه کاپ کیک فندقی تازه خرید هم کرده بودیم و نون مغزیجاتی و اینا هم تو پلاستیک دم دستم بود! ولییییییی همه اینا کربوهیدرات بود و من قرار نبود بخورم و نخوردم ! بعدش سرمست از این همه خویشتن داری زدم به دل آشپزخونه و یه تن تخم مرغ مشتی درست کردم و یه سالاد توپس هم خانواده مهیا فرمودن که با روغن زیتون و آبلیمو به بدن زدیم و آیییییییییی حال کردیم ! تازه یه گاز هم از اون جوجه سوخاری ها که اوشون میل میفرمودند زدیم البته سوخاری های دورش رو تراشیدیم و فقط گوشت خالص رو ! البته بچه چینتا تقریبا تا دهانه معده ام کله اش رو تو دهن من کرده بود که اون تیکه مرغ رو دربیاره بیرون! واسه همین حس مادرانه ام غالب شد و بیشتر از یه گاز نخوردم و بقیه اش رو داده به این قومبولی های خودم !

واسه جدول هم واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم ! همینطوری لینکش رو میذارم شاید اگه روش کلیک کنید یه چیز درست و درمونی دیده بشه !!

لینک جدولم 


مخاطب خاص: شانون خانوم امروز فقط محض خاطر اون لواشکایی که قراره بیاری یه عالمه سربالایی رو پیاده رفتم !! (اصلا نفهمیدید که مخاطب خاصم کی بود الحمدلله )

شانازی (3)

شانون جان بجنب خواهر که داری می بازی ها!! از ما گفتن باشه پس فردا نیای بگی مادرشوهرم چلو پلو گذاشته بود و اینا!! خودم دو سه روز پیش بیست و چهار پنج تا مافین در مدلهای مختلف پختم به یکیش هم لب نزدم ! کلی هم چیزا خوشمزه دم دستم هست که مجبورم بیارم دانشگاه که در فرصتهای مناسب خانواده رو تغذیه کنم یه دفه سوء تغذیه نگیره بچه !! 

درهرصورت این اولتیماتومی بود که دادم ! چند صباح دیگه من لاغر شدم اومدم بهت گفتم چطوری قلمبه اون وقت آبغوره نگیری ها!!

آها اینم بگم نه اینکه فکر کنید من دقیقا این چیزای خارجکی رو میخورم ها ! مثلا میبینم این چیزی که دارم میخورم نزدیکتر به کدوم از ایناست چون این سایت دیتابیسش پر از برندهای خارجه ای هست و خوب من باید یه طوری جفت و جورش کنم دیگه !!

به نظرتون من یه کمی کم غذا نمیخورم ؟ چرا آیا؟ اون وقت این اصلا ربطی به اینکه دارم از شدت استرس میمیرم و اینا اصلا نداره ها! یا اینکه این دختره مسئول فارغ التحصیلی آی کیوش اندازه جلبک هست و هی تو کارای من گره میندازه و قوزفیششش شدم هم اصلا موثر نیست!! یعنی اخوب اینطوری باشه میدونم یه دفه ای کاهش وزنم ثابت میشه !! پس چیکار کنم آیا؟ آجیل بذارم دم دستم یه کمی کالری رو ببرم بالا! ها!؟ بهتر نیست!؟