دارم دعا میکنم ! دعای لاغری چیه بابا!؟!؟ دارم دعا میکنم این خواهر شوور ما (تینا) عملش رو به خوبی و خوشی و خیلی خوشحالی و لب خندان (فکر کن آدم وسط عمل بلند شه لبخند بزنه !!) انجام بده و اینا!! خوب چیه نمیشه خواهر شوهر و عروس خوب باشن با هم!؟؟! البته الان جاش بود که میرفتم و ازش نگهداری میکردما!! ولی خوب .......
یه روز تصمیم میگیرم رژیم دتوکس بگیرم! فرداش میگم نه اتکینز میگیرم! بعد میگم ولش کن همون کالری شماری بهتره !! خلاصه اینکه سر پیری و بعد از شونصد سال رژیم داری تازه یادم افتاده مثل آدمای تازه کار از این شاخه به اون شاخه بپرم!
دیروز حدود ۱۰ کیلومتر تو این هوای شرجی پیاده روی کردم ! بعدش هم دوباره تو محوطه چند دور زدم و حسابی عرق خودم رو درآوردم ولی چه فایده ! ساعت ۱۲ خانواده اعلام کرده گرسنه هست! منم شروع کردم به الویه درست کردن و خوب صد البته آدم الویه رو که نگاه نمیکنه ! میفرسته تو خندق بلا!!! اینطوری شد که هرچی ورزش کردم رفت به فنا!! این پیشی هم که هنوز بیحاله نمیادبازی کنه یه کمی من کالری بسوزونم....
فعلا مریض داری میکنم ! هی به خودم میگم چیزی نیست زودی خوب میشه بعد خودم میشینم گوله گوله اشک میریزم! خانواده هم حالش خرابتر از منه ! ببین یه کوچولوی یه وجبی چطوری ما رو گذاشته سرکار!؟