این متن رو واسه یلدا نوشته بودم که نشد پست کنم ! حالا با اینکه بیات شده ولی داشته باشیدش!!!
با عرض معذرت از دوستایی که اینجا رو میخونن و نگران من شدن! راستش من حالم خوبه ! یعنی کلا یه سیستمی دارم که حتی وقتی شوکه خیلی بالا باشه خودبخودی خودم رو دلداری میدم و حواسم رو پرت میکنم ! الان هم در وضعیت حواس پرت کردنیه هستم و اصلا یادآوری نمیکنم به خودم ! یعنی اون مسئله به قوت خودش باقی هست ها ولی سعی کردم بهش بی تفاوت باشم !! آخ من متنفرم از اینایی که در لفافه مینویسن . خوب عزیزم یا ننویس یا بتمرگ بنویس مرگت چیه !! دیگه ایما اشاره ات چیه ! کوفت گرفته !!!!!!!!.......
حالا بگذریم و وارد مقوله رژیمی بشیم ! خوب اولندش که من الان در حال پذیرایی از گلی هستم و تازگیا کشف کردم سیستم گلی من اینطوریه که بعد یه هفته یه دفه وزنم میپره هوا! و چون گلی جان حدود ده دوازده روزی مهمون هستن , هفته دومش من وزنم بالا میره ! حالا این هفته مثلا من وزنم بالا رفته ! یعنی چی !؟ یعنی همون 75 هستم درصورتیکه رعایت کردم و میدونم باید پایین تر میومد . از این هفته هم تا ده روز میخواستم از گروه مرخصی بگیرم که دیگه روزای آخر پایان نامه هست و کــــ...ونم تاول زده از بس نشستم پشت میز! ولی خوب دیدم نهایت فعالیت گروه من چی هست!؟ هفته ای یه بار میام وزن اعلام میکنم دیگه ! بالا پایینش هم الان دیگه زیادی برام مهم نیست . یعنی هست ها ولی فعلا این پایان نامه رو به سرانجام برسونم شاخ غول رو شکستم !! (مابه جای دیگه اش دست نمیزنم بیخود فکر بد نکنید!) پس بنابراین من کماکان هستم و بازم فقط وزن اعلام میکنم . شب یلداتون هم مبارک باشه حسابی لابد پرخوری میکنید جای من رو هم خالی کنید! آخه یه خواهری چیزی هم ندارم بگم یه مشت انار دون کنه بذاره تو فریزر واسه من که بعدا اومدم بخورم ! الان انار خونم شدید اومده پایین و اینجا هم انار یافته نمیشه که ! یعنی یه چیزای پلاسیده ای میارن از اونایی که توش سفیده بعد دونه ای سه چهار هزار تومن میدن ! آدم کوفت بخوره اون انار رو نخوره !! خلاصه که هی انار بخورید هی یاد من بیفتید! حداقل این کار رو که میتونید بکنید! والله بخدا.....
بعدشم واسه منم فال حافظ بگیرید! دیگه بجون خودم یه دونه کتاب باز کردن این همه سختی نداره نهایتش یه خورده کالری میسوزونید دیگه جای دوری نمیره که !
خوب دیگه من رفتم دیگه هردعایی کردید گلی به سر خودتون زدید ببینم بالاخره از من یه پایان نامه درمیاد بیرون یا از پایان نامه یه نانازی میزنه بیرون !! خدا عالمه ! مواظب خودتون باشید . خفه هم نکنید خودتون رو با آجیل و تخمه و اینا.
خوب من میخواستم اول صبحی یه پست شاد بذارم و توضیح بدم که چطوری شدم 76 و اینا ! ولی متاسفانه سر صبحی یه اتفاقی واسم افتاد که نمیتونم بگم ولی حالم بدجوری گرفته شده !! بدجوری ها! درهرصورت اومدم اعلام کنم که من 76 کیلو شدم . شاید حالم بهتر شد بیام و پست رو شادتر کنم.
التماس دعا
الان اینقدر خوشحالم اینقدر خوشحالمممممممم!!! یعنی یه چیزی کشف کردم در حد بمب اتم!! آقا این لپ تاپ که میگن, همش واسه بالای لپ که نیست حتی میشه رو میز هم گذاشت! اینو البته میدونم که همه واقف بودید بهش ولییییی من امروز کشف کردم که میتونم این لپی کوچولو رو با خودم بیارم دانشگاه و باهاش پست آپ کنم و حتی برم وبلاگ بچه ها سر بزنم!! یعنی واقعا فکر کن!! هر دفه این خانواده کلاس داشت و من رو میذاشت دانشگاه و میرفت منم مثل بچه های مودب و منظم میرفتم کتابخونه و از کامپیوترهای اونجا استفاده میکردم که متاسفانه فونت فارسی رو نمیشناسن و خوب خیلی از وبلاگا رو نمیتونستم بخونم و فارسی هم نمیتونستم بنویسم !! الان واقعا خوشحالم که این آی تی خوندن من بالاخره به یه کاری اومد و من این کشف بزررررررگ رو کردم !!!
و اما.... من همین پیش پای شما چند پست پیشا یه سری مطالب یأس انگیز و حرمان خیز نوشته بودم که خوب البته هنوزم کمابیش بهشون اعتقاد دارم . یعنی فکر کنید من عید همین امسال خودم رو رسوندم به 74 بعد دوباره موقع اون پست 86 بودم. خوب به نظرم مسخره میومد که هی دارم بالا پایین میرم. ولی به خودم گفتم بذار تو همین محدوده هی بالا و پایین برم بجایی اینکه هی بالا برم ! بعدشم خوب میدونید وقتی ادم همینطوری هی میخوره لذت خاصی نداره ولی وقتی مثلا ده روز رژیم داره و یه روز تقلب میذاره واقعا اون روز تقلبیه بهش خوش میگذره و خوراکیها براش مزه و معنی خاصی دارند!! خلاصه اینکه کم کم بدون اینکه زیاد خودم رو مقید کنم شروع کردم و این برنامه که بچه ها شروع کردن من حدودای 80-82 بودم البته این نوسان بخاطر اینه که قبل از گلی 80 بودم بعد از اون 82 که همون موقع هم اعلام وزن اولیه ام بود. حالا امروز صبح که خودم رو وزن کردم شدم 77 !!! البته 76.5 و اینا باید باشه چون عقربه ترازوهه هی این وری میرفت ولی خوب چون این ترازوی ما خیلی داش مشتی هست و کلا با نیم کیلو و صد گرم و این لوس بازیا حال نمیکنه ! (من ارادت دارم به ترازوهای دیجیتالی و صاحباشون ها!!) واسه همین من امروز وزنم رو بجای 76 و خورده ای همون 77 اعلام کردم که یه چیزی واسه هفته دیگه ام داشته باشم . احتمالا این یه دفه ای پایین اومدن واسه خوابیدن ورم گلی جان هستن و خوب البته تلاشهای خانواده محترم رجبی (شامل خانواده , چینتا و بنیتا, استاد راهنمای بسیارررررر گرامی , دانشگاه بسیار محترم , وضعیت دلار در منطقه , پایان نامه نصفه کاره و کلیه دوستان گرامی که در این امر ما را یاری فرمودند) واقعا سودمند بوده و اینجانب علاوه بر اینکه این همه وزن کم کردم کلی هم پای چشمم کبود شده , صورتم از فرم افتاده , خواب منظم ندارم , استرس دارم این هواااااا و .... خوب دارایی های دیگه ای که فعلا واسه اینکه دلتون آب نشه همش رو نمیگم !! واسه خاطر همین امروز رو روز تقلب اعلام کردم که خوب صبح هم وزنم رو اعلام کردم و یه هفته وقت دارم جبرانش کنم . فقط بدیش اینه که چرا معده من اینقدر کوچیک شده ؟ الان این همه خوراکی که تو لیستم دارم رو چطوری تا شب تموم کنم !؟؟ از هر کدوم یه خورده میخورم فوری سیر میشم !! ای بابا!
همین دیگه ! اینم گزارش اون هفته ما بود.
پ.ن. حکایت زنبور بی عسل و اینا رو که همه خوندید , قضیه من هست. دقیقا میدونم باید چیکار کنم که خوب وزن کم کنم و سالم باشم ولی دونستنم به درد سه فروند عمه جانهای گرامیم میخوره!!
پ.ن. سعی کنید سوخت و سازتون رو ببرید بالا! من چای زنجبیل و دارچین با ریشه جین سینگ میخورم ! غذای تند هم که به راهه! خودتون باید لم بدنتون دستتون بیاد که چه چیزی سوخت و سازتون رو میبره بالا. ولی اگه ریشه جین سینگ پیدا کردید حتما بخورید هزارتا خاصیت داره .