ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

هفته اول

 الان اینقدر خوشحالم اینقدر خوشحالمممممممم!!! یعنی یه چیزی کشف کردم در حد بمب اتم!! آقا این لپ تاپ که میگن, همش واسه بالای لپ که نیست حتی میشه رو میز هم گذاشت! اینو البته میدونم که همه واقف بودید بهش ولییییی من امروز کشف کردم که میتونم این لپی کوچولو رو با خودم بیارم دانشگاه و باهاش پست آپ کنم و حتی برم وبلاگ بچه ها سر بزنم!! یعنی واقعا فکر کن!! هر دفه این خانواده کلاس داشت و من رو میذاشت دانشگاه و میرفت منم مثل بچه های مودب و منظم میرفتم کتابخونه و از کامپیوترهای اونجا استفاده میکردم که متاسفانه فونت فارسی رو نمیشناسن و خوب خیلی از وبلاگا رو نمیتونستم بخونم و فارسی هم نمیتونستم بنویسم !! الان واقعا خوشحالم که این آی تی خوندن من بالاخره به یه کاری اومد و من این کشف بزررررررگ رو کردم !!!

 

و اما.... من همین پیش پای شما چند پست پیشا یه سری مطالب یأس انگیز و حرمان خیز نوشته بودم که خوب البته هنوزم کمابیش بهشون اعتقاد دارم . یعنی فکر کنید من عید همین امسال خودم رو رسوندم به 74 بعد دوباره موقع اون پست 86 بودم. خوب به نظرم مسخره میومد که هی دارم بالا پایین میرم. ولی به خودم گفتم بذار تو همین محدوده هی بالا و پایین برم بجایی اینکه هی بالا برم ! بعدشم خوب میدونید وقتی ادم همینطوری هی میخوره لذت خاصی نداره ولی وقتی مثلا ده روز رژیم داره و یه روز تقلب میذاره واقعا اون روز تقلبیه بهش خوش میگذره و خوراکیها براش مزه و معنی خاصی دارند!! خلاصه اینکه کم کم بدون اینکه زیاد خودم رو مقید کنم شروع کردم و این برنامه که بچه ها شروع کردن من حدودای 80-82 بودم البته این نوسان بخاطر اینه که قبل از گلی 80 بودم بعد از اون 82 که همون موقع هم اعلام وزن اولیه ام بود. حالا امروز صبح که خودم رو وزن کردم شدم 77 !!! البته 76.5 و اینا باید باشه چون عقربه ترازوهه هی این وری میرفت ولی خوب چون این ترازوی ما خیلی داش مشتی هست و کلا با نیم کیلو و صد گرم و این لوس بازیا حال نمیکنه ! (من ارادت دارم به ترازوهای دیجیتالی و صاحباشون ها!!) واسه همین من امروز وزنم رو بجای 76 و خورده ای همون 77 اعلام کردم که یه چیزی واسه هفته دیگه ام داشته باشم . احتمالا این یه دفه ای پایین اومدن واسه خوابیدن ورم گلی جان هستن و خوب البته تلاشهای خانواده محترم رجبی (شامل خانواده , چینتا و بنیتا, استاد راهنمای بسیارررررر گرامی , دانشگاه بسیار محترم , وضعیت دلار در منطقه , پایان نامه نصفه کاره و کلیه دوستان گرامی که در این امر ما را یاری فرمودند) واقعا سودمند بوده و اینجانب علاوه بر اینکه این همه وزن کم کردم کلی هم پای چشمم کبود شده , صورتم از فرم افتاده , خواب منظم ندارم , استرس دارم این هواااااا و .... خوب دارایی های دیگه ای که فعلا واسه اینکه دلتون آب نشه همش رو نمیگم !! واسه خاطر همین امروز رو روز تقلب اعلام کردم که خوب صبح هم وزنم رو اعلام کردم و یه هفته وقت دارم جبرانش کنم . فقط بدیش اینه که چرا معده من اینقدر کوچیک شده ؟ الان این همه خوراکی که تو لیستم دارم رو چطوری تا شب تموم کنم !؟؟ از هر کدوم یه خورده میخورم فوری سیر میشم !! ای بابا!

همین دیگه ! اینم گزارش اون هفته ما بود.

پ.ن. حکایت زنبور بی عسل و اینا رو که همه خوندید , قضیه من هست. دقیقا میدونم باید چیکار کنم که خوب وزن کم کنم و سالم باشم ولی دونستنم به درد سه فروند عمه جانهای گرامیم میخوره!!

پ.ن. سعی کنید سوخت و سازتون رو ببرید بالا! من چای زنجبیل و دارچین با ریشه جین سینگ میخورم ! غذای تند هم که به راهه!  خودتون باید لم بدنتون دستتون بیاد که چه چیزی سوخت و سازتون رو میبره بالا. ولی اگه ریشه جین سینگ پیدا کردید حتما بخورید هزارتا خاصیت داره .

نظرات 11 + ارسال نظر
زی زی چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:03 ب.ظ http://zeinab20.blogfa.com

آخه این ریشه هه فکر کنم واقعیش اینجا نباشه

تینا پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:15 ق.ظ

اطلاعات رو درست پردازش نکرده بودی خوب! خواستم به زی زی خبر درست بدم!

چلو کباب افغانی مثل ایرانیه. فقط به کوبیده میگن شامی کباب و ادویه اش هم فرق داره (من که فکر می کنم خوشمزه تره!)

خوشحالم هنوز درست تموم نشده داری استفاده از کامپیوتر رو هم یاد میگیری! خیلی باعث خوشحالیه. من هنوز باید کارهای ایمیلی بعضی ها رو انجام بدم مثل درست کردن رول و ....

ثنا جمعه 12 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ http://sana1364.blogfa.com

تو چرا انقده کمی؟!
چرا فقط طرفای زی پیدات می شه؟ هان؟

زی زی شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:55 ق.ظ http://zeinab20.blogfa.com

ببخشید ها ثنا
نانازی مادرم هستش

زی زی شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ق.ظ http://zeinab20.blogfa.com

دیشب یه عالمه خواب دیدم تازه ساعت 3 هم خوابیده بودم بعد بلند شدم شروع کردم گریه کردن . هی فکر می کردم تو اگه بودی من اینقدر غم نداشتم . می خواستم 4 صب بهت زنگ بزنم ولی یادم نبود که اگه اونجا8 صب باشه تو بیداری یا خواب . نمی دونم چرا اینججوری فکر می کردم دیشب
اگه خونه بگیرم بعد که تو اومدی همش باید پیش من باشی

تینا شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ب.ظ

خوب ما اینطوری سعی می کنیم سر خودمون رو گول بمالیم که هوا خوبه و به به و این حرفها! تو جدی نگیر!

درسته دیگه هیچ ملتی فکر نمی کنه تروریسته! بهشون هم که بگی میگن نه اون کاری که شما می کنید بده و کار ما دلیل داره و ... من موندم یارو ۱۸ سالش تموم نشده ۵ تا جنگ داخلی شرکت کرده! کفش نداره بپوشه ولی اسلحه رو دوششه... براش افتخاره بره زنهای پیر و علیل رو بکشه. عجب دنیاییه!

شانون شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ب.ظ

نانازی خانم ببین الان ۷۷ کیلویی حتما تا عید میای زیر ۷۴ این خط و اینم نشون. تازه کلی پز می دیم که دوستمون دهه عوض کرده.

ثنا یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:39 ب.ظ

می بینی زی؟! اصلا به روی خودشم نمیاره! جوون تو اصلا منو نشناخت!

شانون دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ق.ظ

ببین به حرفهای این گروه سبزیا اصلا توجه نکن ها. میخوام این هفته هم بازم وزن کم کنی. اینا توی گروه خودشون قهرمان مثل تو ندارند هی میخوان دلسردت کنن.
دارم برای عید روی مالزی فکر می کنم. شاید بیام اونجا البته اگه بشه همدیگه رو ببینیم خیلی خوبه.

زی زی دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ق.ظ http://zeinab20.blogfa.com

چرا پست جدید نمیذاری
چرا نمیری به ثنا سر بزنی
راستی عکس های ری رو دیدی ننه

ثنا دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:53 ب.ظ

سه تار
مگه رفاقت به وزنه؟!!!! یعنی من اگه ۴۹ کیلو بشم باد بیاد منو ببره دیگه نباید با دوستام دوست باشم! چه ربطی داره آخه! باید زی زی واسطه شه که بای یه حالی از نوه ت بپرسی!!!
خب زی خاله ی منه... تو ننه شی! پس مادر بزرگ منی دیگه!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد