ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

کار دارم عزیز متوجه هستی؟؟

یعنی از دیشب که گلی جانم تشریف آوردن دارم بلاانقطاع به خودم انرژی میرسونم . کشته شدم والله ... 

حالا دچار بی حوصلگی هم شدم اعصاب هم ندارم . یه سری برنامه هامون هم بهم ریخته خوب همش دلیل نیست که من دمر بیفتم روی غذاها ؟!؟! بعد یه سری هم هستن که با توجه به شناخت قبلی که از من دارن توقعشون هست که من همه برنامه هام رو برای اونا بهم بزنم. آدمای نزدیکم هم هستن ها خیلی نزدیک! بعد این منو عصبی تر میکنه و خوب غذاها رو هم خوشمزه تر لابد!!! 

خواهرشوهر کشون


آقا این چه رسمیه که خواهر شوهر هم پاگشا میشه ؟؟ یعنی چی؟ خوب نمیگید این خواهر شوهر بدبخت زحمت کشیده گرم گرم این وزنا رو کم کرده ؟؟ بعد یعنی همه با دقت توجه دارند که از تک تک غذاها به میزان لازم (این میزان توسط میزبان مشخص میشه ) خورده باشی. 

دیروزم جاتون خالی پیتزا پزون راه انداخته بودم داداشه و عروس خانوم اومدن ترکوندیم خودمون رو!! دیگه امشب با عروس جان به خودمون قول دادیم که رژیم بگیریم از فردا! همین شنبه!! فک کن که بشه !! بعد خانواده واسه من عکس فرستاده که ببین 6 پک که هیچی 8 پک شدم !! چی بگم من؟ گفتم برو حالش رو ببر دیگه .... 

میگم بچه ها دوست دارید یه قراری بذاریم همدیگرو ببینیم؟ قبل ماه رمضونی!!؟

ایرانم

از ایران مزاحمتون میشم.

عروسی داداشه تموم شد. منم لخـــ..ت نموندم. البته به نظر خودم یه جورایی نیمه ل..خت بودم ولی خوب یه چیزی بود که بپوشونم خودم رو. کله ام رو هم شبیه قابلمه کرده بودم وجالبتر اینکه گوییا قابلمه بودن بهم میومده . فقط نمیدونم چرا این همه کوفته هستم . یه استراحت اساسی میخوام ولی حیف که کار دارم یه عالمه حیف!! تازه مامان جانم هم سفارش یه خونه تکونی مشتی رو دادن بهم . یعنی انگار نه انگار که من مهمون چند سال یه باری باشم ها!! خوشحالم که اینقدر حضورم پررنگ هست که دوریم اصلا احساس نشده . وزنم هم صبح روز عروسی 70 کیلو بود. حالا دیگه نمیکشم چون دو روزی هست زدم به اون راه !!! البته از امروز دوباره یه کمی خودم رو جمع کردم . نون بربری هم نخوردم . یعنی فکر کن. 

عصر هم برم این باشگاه سر خیابون اسم بنویسم یه تحرکی داشته باشم . سراغ وبلاگها نرفتم. از دوستام خبر ندارم. باز یه حالتهای گنگ دارم . شاید مال هوای اینجا باشه که خیلی سنگینه و آدم ذرات سرب رو خوب حس میکنه . شایدم بخاطر... هیچی بابا. فقط خواستم یه خبری بدم بگم میخوام حواسم به وزنم باشه . شماها کجای کار هستید؟