ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

نانازی و بریانی

آه خداوندا!! یعنی من این چند روزه (این چند روزه نه ! اون یکی چند روز قبل تره ) هی از خودم هنر درکردم ها!! پای سیب درست کردم جیگر!! عین این فیلما شده بود ! منم حس خارجکیم گل کرد کلی خوردم بعدش کلی مافین درست کردم بعد شیرینی کره ای بعد الان یه دونه هم نداریم !! حالا تصمیم دارم واسه عید هم شیرینی بپزم ولی باید یکی دو روز مونده به عید بپزم که چیزی ازشون باقی بمونه !! نه الان فکر کردید حالم خیلی خوبه دیگه!؟!؟ کلا وقتی افسردگیهام گل میکنه میل زیادی به آشپزی خارج از برنامه پیدا میکنم ، یعنی مثلا شام و نهار نداریم ولی انواع و اقسام دسر داریم !! اینم نوعیه برا خودش!! یه موقع هایی جو زده میشم منم مثل تینا برنامه غذا پختنی ام رو بذارم تو وبلاگ و ..... بعد میبینم بابا بیخیال ! حالا این همه غذا پختیم چی شد!؟ گلاب به روتون کجا رفت !؟ الان میدونم همه اتون جیگرتون کباب شده واسه خانواده و هی تو دلتون به من فحش میدید!! هه هه اشکالی نداره ! من الان فحش خورم ملسه ، فحش بدید دلتون خنک بشه !  

 آها داشت یادم میرفت ، به این سایت آشپزی هم سر بزنید و هنرهای من رو ببینید ! آخه چقدر تبلیغ کنم !؟

آب بازی در باد

خوب ! من زنده هستم ! به نظر که اینطور میرسه , کار خاصی هم نمیکنم یعنی نه مشغول درس خواندن هستم نه کار خونه نه رژیم نه دور از جون شما هیچ غلط دیگه ای..... نشستم دارم نگاه میکنم زندگی چطور میگذره ! یه دوستی داشتم از این کلاسای فرادرمانی و اینا میرفت (حالا تاثیری هم در حال عمومی و روش زندگی اش نداشت ) بعد میگفت بشین و درون خودت رو مشاهده کن ! حالا من نشستم و زندگی ام رو مثل یه فیلم نگاه میکنم نه احساسی و نه خواهشی! البته خوب گاهی وقتا یه چیزای جرقه میزنه ها! مثلا ساعت سه نصفه شب یه نفر به شدت از خواب بیدارتون کنه و بعد بگه بیا هندونه بخوریم !! خوب طبیعتا یه حس غریبی مثل سکته کردن یا حتی حرص خوردن به سراغتون میاد ولی زودی میگذره ! به همین سادگی...

نمیدونم دقیقا از کجا شروع شد! و کی به این حالت رسیدم ولی الان فکر میکنم در اوجش هست و خوب امیدواری هست که به زودی فرود بیاد!! دیشب خواب دیدم با هواپیما وسط جاده فرود اومدم ! لامصب عجب دست فرمونی داشتم ها!! یه جاده پیچ پیچی عجیب غریب بود ..... ولش کن بابا کی حوصله داره 16 ساعت خواب رو تعریف کنه !! میگم تازگیا کم خواب هم شدم !!

خلاصه اینکه در حالت منگی خوشی به سر میبرم! نه استرس پایان نامه دارم ! نه غصه اینکه عید ایران نمیرم و نه دلشوره های بی پولی و نه نگرانی آینده ! بعضی ها توی زندگی دردهایی دارند که اینا در مقابلش نخودچیه !! سوار یه قایق سوراخ شدم و زدم به دریا با هر موجی یه خورده میرم پایین تر ! سرخوشی عجیبیه ! خل شدم نه !؟

پ.ن.1.

میدونم که این چیزا جاش توی وبلاگ رژیمی نیست ولی حداقل امیدوارم که اون کسایی که من میشناسمشون و دلم نمیخواد این وبلاگ رو نخونن و بتونم راحت اینجا درد دل کنم !! خیالتون راحت باشه تا اونجایی که من خبر دارم اونا از وجود این وبلاگ خبر ندارن! حالا مگر اینکه یه دفه ای سر از اینجا درآورده باشند که دیگه دنیای مجازی هست و کار نمیشه کرد.

پ.ن.2.

جهت تنویر افکار عمومی اومدم این پست رو گذاشتم !! دیدم فردا پس فردا هست که این میس ری من رو به یه گروهی چیزی ببنده بفرسته اونجا که عرب نی انداخت !! قدیما پسرای شاه پدرشون رو میکشتن تا به تاج و تخت برسن! حالا این میس ری هم خونش از تبار سلطنتی هست دیگه ! مادر بزرگ و جده و اینا هم حالیش نیست !! حالا چی بهش میرسه خدا میدونه !! میس ری مادر اون ترمه های قدیمی رو هم که بخشیدم بهت دیگه چی میخوای از جونم !؟!؟ 

پ.ن.0

زی زی!؟!؟

هل من ناصر ینصرنی!؟

آسمون رحمت خدا که همیشه ابریه ! شاید دعای تو اون جرقه ای باشه که بارون بیاره ! بیا دستامون رو بدیم به هم , نه ! بیا دلامون رو بدیم به هم واسه جینگولیمون (زی زی ) دعا کنیم که مقاوم باشه ! که صبور باشه ! که ......  

 

ساعت ده شب یکشنبه, دوشنبه, سه شنبه میعادگاه ما دلهای شما مهربونا ! به صرف دعا و مهربونی!