پنج شنبه
میزان کربوهیدرات: 10 گرم
پیاده روی 1.5 ساعت (البته خیلی بیشتر بود ولی مفیدش کردم )
آب 5 لیوان
چای سبز دولیوان
وای! من چرا اینقدر کم کرب خوردم !؟!؟ همش تقصیر خانواده هست !! علفجات خونه تموم شده ! نمیاد بریم بخریم !! امروز هم که همش دربه در دنبال خونه بودیم !! هی راه رفتیم هی من الکی به خانواده گفتم بریم این پایین رو ببینیم اون بالا رو ببینیم !! نتیجه این که از بس راه رفتم پاهام گرفته !! آخه این جایی که رفتیم خونه ببینیم دقیقا روی تپه هست! پشتش هم جنگله ! و کنارش دریاچه !! تصویرش خیلی رومانتیکه ولی از هواش چی بگم!! لباسای آدم مثل اون پلاستیکا که به لواشک میچسبند میشه !!!البته دیگه از اینجا ارزونتر باید بریم زاغه نشینی که خوب اونم واسه خودش تجربه ای هست !! بعد شب که برمیگشتیم رفتیم ایکیا , خانواده یه ساندویچ هات داگ با نوشابه خرید!! منم دیدم الانه شیطونه گولم میزنه فوری یه قوطی تن در آب که داشتم باز کردم یه کمی سس خردل ریختم توش و خوردم !! البته همش رو که نه ولی خیلی سیر شدم و خیلی هم خوشمزه بود!! اصلندشم دلم هات داگ نخواست!! اه اه اه با اون نونای شیرینشون!!! (وای دماغم داره دراز میشه !!) ولی بجاش یه کاپوچینوی محشر خوردم بدون شکر , به به به , خیلی چسبید. فردا حتما علف بدنم رو تامین میکنم .....
چهارشنبه
میزان کربوهیدرات حدود 150 گرم
آب مصرفی 4 لیوان
چای سبز هیچی
ورزش 45 دقیقه پیاده روی
خوب من بیشتر روز رو خواب بودم و برای همین خیلی کم غذا خوردم ! حالا خوبه کم خوردم شد 150
گرم اگه کامل بیدار باشم چی میشه !!؟ چای سبز هم دم کردم الان حاضر و آماده هست ولی حسش که برم بریزم و دماغم رو بگیرم و بخورم رو ندارم ! فردا میرم از این جاسمین گرین تی ها میخرم که حداقل بوش اینطوری من رو نکشه !! خدا به دور آدم احساس میکنه داره پشگل میخوره !!(البته گلاب به روی شما) نمیدونم قبلا این طوری نبودم ولی تازگیها فکر میکنم این چای سبزه خیلی بو میده !! آخر شبی هم دو تیکه هندونه خوردم که نباس میخوردم و کار خودم رو خراب کردم!! یعنی میخواستم امروز پاک و بدون قند باشم ببینم چی میشه !!
پیاده روی هم که از دست این دختره نصفه نیمه ول کردم !! آخه بچه امون رو آورده بودیم هواخوری!! بعد از دور یه گربه نره هی به بچه ام بدبد نگاه میکرد!! خوب ما هم غیرتی و اینا ! هی دور و بر این بچه پلکیدم! هی ازش دور نشدم و هی در دایره ای به قطر یه متر پیاده روی کردم !! بعد گفتم برم این گربه نره رو بپرونم خیالم راحت بشه !! الهی !! یه گربه ناسی بود , چشمای درشت , مهربوووووون!! یه کم نازش کردم بعد خواستم حواسش رو پرت کنم بهش غذا بدم دیدم بنده خدا حامله هست !! جل الخالق , مگه گربه های نر هم حامله میشن!؟!؟
خانواده میگه وقتی میبینی اشتباه میکنی چرا اینقدر روی حرفت پافشاری داری !! خوب وقتی حامله هست لابد نر نیست دیگه !!!
همونطوری که گفتم من اصلا جنبه اش رونداشتم و با این یه روز تقلب همه چی برگشت سرجای اولش !! البته خوب فکر میکنم طبیعی باشه و دوباره برمیگرده !! بچه های انارستان یه برنامه چهار هفته ای گذاشتن ومن با وجود اینکه میدونم آدم ثابت قدمی نیستم ولی برای خودم هم که شده میخوام یواشکی این برنامه رو دنبال کنم و یه هدفای ریزه میزه واسه خودم بذارم که شاید بتونم بهشون برسم !! گفتم شاید دیگه , فوری کائنات و زمین و آسمون دست به کار نشید جلوی من رو بگیرید! از شما به ما رسید ه به خدا اسباب زحمتتون میشم !!
خوب ! برنامه من اینه !
- کم کردن کربوهیدرات مثلا هفته اول تا 200, هفته دوم 150 هفته سوم و چهارم 100 (دیگه پایین تر نمیام چونه نزنید!!)
- حداقل نیم ساعت پیاده روی (خوب برای شروع و برای تنبلی مثل من خوبه دیگه !!)
- خوردن آب به میزان لازم و کافی و حتی یه کمی بیشتر
- خوردن دو لیوان چای سبز (الان خانواده غلط املایی میگیره , خوردن نه ! نوشیدن!!)
- به روز کردن وبلاگ حداقل هر دو روز یه بار
- خوب فعلا این چیزا به ذهنم میاد ببینم اصلا از پسش برمیام یا نه !!!