رفته بود وبلاگ شانون یه دوری بزنم توی یکی از کامنتا یه چیزی راجع به هیپنو تراپی و اینا خوندم ! از صبح دارم آهنگ و مدیتیشن لاغری هیپنوتراپی گوش میدم و الان کلی متحول شدم !! اگه خدا خواست اون ماتحت رو یه کمی جمع کردم یه خلاصه ای از حرفای این یاروهه میذارم !! بعد البته با سرعت اینترنت ایران فک کنم نشه این لینکا رو دانلود کرد! خواستم ریا نباشه یه پزی داده باشم !! اینطوریاست دیگه ! فک نکنید همش مارمولکلوژی داریم ....
اینم عکسشه البته عکس یکیشون هست! زیاد داریم از اینا تو خونه امون!!
تکون هم نمیخورد پدرسوخته ! تا من برم موبایل رو بیارم عکس بندازم همینجا مونده بود!! قبلا ها مارمولکا حشرات و اینا میخوردن این بچه ما گیاهخواره مث اینکه !
پ.ن یعنی بیایین منو نجات بدید !! هی وسط ریلکسیشن و مدیتیشن و چندتا ایشن دیگه که یادم نیست یکی هست که هر 5 دقه صدات میکنه ! هر 5 دقه ها!! همینطور الکی!! تا میری تو حس جفت پا میره رو اعصابت! بعد میگن چرا چاق میشی!! خوب امکانات نیس دیگه !! دو دقه من پرایوسی ندارم تو این خونه ....
سلام
یا پنش تن
تو نمیترسی از این ؟
اه حالمو بهم زدی نمی ترسی واقعا؟اگه من بودم تا حالا صد بار اون خونه رو عوض کرده بود!خدا صبر بده رفیق
مارمولک های کیش هم به همین چاقی هستن
من یه کیف زنونه از همین کشوره ای عربی دوربرمون خریدم ا گفت مال سودان هست ول که خریدم فکر کردم پوست سوسمار بعد فهمیدم پوست مارمولک نمیدونم اولش که نمیدونستم خیلی دستم زدم بهش به پاهاش کله اش آخه پوستش درسته کیف شده پنجه هاش کله اش روی درش هست میره تو یه بند بسته میشه در کیف
یعنی هر باز باید سرشو بگیری از بند رد کنی باز و بستش کنی
برگشتم ایران فهمیدم مارمولک بستمش توی یک پارچه بسته بندیش کردم تو چمدون تو انبار یه روزی اگه رفتم سرش ازش عکس میندازم واقعا نفرت انگیز نمیدونم چرا خریدمش بیشتر فکر میکردم خیلی شیک دستم بگیرم برم باهاش عروسی
فکر نمیکنم زنده زنده پوست بکنن :( عقلانی نیست !!!!!! دلیلی نداره که زنده اینکارو بکنن
منم نمیدونم چرا خریدمش اول یه پوست مار 2 متری شاید بیشتر بلند تر نشونم داد
همسرم گفت بگیر باهاش کیف و کفش و توی پالتو بده برات کار کنن یه ست ازش درست کن بعد یارو این کیف نشونم داد خریدمش
نفرت انگیزه :(
باهات موافقم
خودمم ادمی نیستم با این چیزا حال کنم همسرم گرایشش به این چیزاس چند تا خز و پوست دارم ولی باهاشون حال نمیکنم یکی دو بار بیشتر استفاده نکردم یکی خرگوش (پالتو)یکی سمور(درسته و کامل) یه دم روباه برای دور گردن
یک بار رفتیم یک ست کوچک تزئینی بخریم بلند کردم دستم کشیدم روش دیدم پوستش زبر هست یعنی موهاش زبر بعد پرسیدم پوست طبیعی گفت بله پوست سگ
جیغ زدم ولش کردم رو میز از سگا میترسم میمیرم از وحشت یه سگ ببینم تاحالا بهش دست نزده بودم بدونم موهاش خشن و زبره
اونم خیلی نفرت انگیز بود:(
من کلا از حیوانات میترسم با زنده اش نمیتونم ارتباط بر قرار کنم چه برسه با پوستش و دستمالی کردنشون:(
ولی واقعا مارمولکهاتون خوش تیپند ها . ظریف ، لطیف، سبز
خوشگل. مارمولکهای ایران خشن هستند![](http://www.blogsky.com/images/smileys/022.gif)
برای همینه که محصولاتشون شفابخشه.
نبینم بگی رژیم نمی گیرم ها. با اون صورت خوشگلت حیف نیست؟. باید رژیم بگیری هر چند که به نظر من اصلا چاق نیستی .
میگم هنوز دارم روی محل سفر عیدم فکر می کنم ها.
نه اصالا دلم نمیخواد ببینم با روحیه و احساس من اصلا جور نیست من حتی حاضر نیستم تو تی وی یک صحنه از معتاد ها رو ببینم چه برسه پوست کن حیوانات
همینم مونده بشینم یک سال بهش فکر کنم صحنه های جنگی کشت و کشتار .....
چقدر اخه این ادما موجودات کثیفی هستن نه حق حیات به حیوانات میدن نه خودشون
من عضو هیجا نیستم ولی ازت حمایت میکنم از افکارت و عقایدت از حیوانات هم میترسم برخلاف همسرم که اگه میشد باغ وحش برای خودش درست میکرد از هیچی هم نمیترسه
من حتی از پروانه هم میترسم از جوجه هم میترسم
همیشه هم چند تا جونور تو خونه داشتیم که حتی ابش رو هم عوض نکردم
میترسم
ولی الان چند وقته یه مینا داریم دوسش دارم باهام حرف میزنه یکی دیگه قبلش داشتیم اول 3 ماه طول کشید بهش نزدیک بشم و انقدر همسرم باهام حرف زده تا دستم بردم تو قفس برای اولین بار یه پرنده روی دست من نشست بعد من پارسال شب عید پرش دادم رفت یک هفته در خانه ما عزای عمومی بود کسی غذا نمیخورد
روی شونه همسرم بود گفتم بهش برو بیرون ببینیم می پره یا نه نا مردی نکرد رفت بیرون مینا پرید رفت که رفت تقصر من شد:( بعد چند ماه بعد یه جوجه مینای دیگه اومد تو خونه :( اینم پرش میدم بره اعلام کردم روز اول :(
خلاصه منم خودم از کسانی هستم که با این مسئله مشکل دارم:(
ناناجون.ما نفهمیدیم دختر داری یا نه به من می گی دخترام تو خونه با این مارمولک سر می کنن،تو وبلاگ رژی می نویسی واسه اینه که بچه نمی یاری که نمیدونی چجوری باش حرف بزنی دختر ؟1111البته ببخشیدا قص فضولی نداشتم فقط از روی کنجکاوی بود که برام سوال پیش اومد![](http://www.blogsky.com/images/smileys/028.gif)
نانازی جون اولا تو به اون ایشن هات مارمولکیشن هم اضافه کن بعدشم به اون دختر پیشی هات مارمولکو نشون بده عکس العملشونو به من گزارش کن خداییش مارمولک جیگریه همونه که تو بچه نمی یاری منم بودم نمی یاوردم با پیپی و جیش این جک و جونور ها سر و کار داری خداییش از بچه ی آدمیزاد بفهم ترن
نانازیه مالزی بیایید به وبلاگه من بازی دارم خدمتتون عرضی شاید بشوید از من راضی![](http://www.blogsky.com/images/smileys/042.gif)
خداییش حال کردی؟ از فواید اون چیزایی که بخوردم دادیه ها استعدادام داره دونه دونه شکوفا میشه
شکلک ماچ هم نداری که ماچت کنم!!!
سلام عشقممممم...عکس این بیریختهارو نذار فراری میشیم هاااا![](http://www.blogsky.com/images/smileys/022.gif)
این مطمئنی مارمولکه؟ شاید بچه بزمجه باشه. فکر کنم اونجا بزمجه زیاده. یه دفعه یه جا خوندم تو خیابون قدم می زنن!
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/027.gif)
یادش بخیر دوران دانشجویی با دوستام یه پروژه داشتیم می خواستیم مزرعه مارمولک راه بندازیم ازش سیانور استخراج کنیم! حواست باشه مارمولک نخوری. سیانور داره میکشه!
اون رویای صادقه ت هم حتما وقتی بوده که من روی حوله خیس دراز کشیده بودم با خودم فکر می کردم الان با قالیچه ی سلیمان هم عوضش نمی کنم! اگه کشور شما هم میوه هاش به همون خوشمزگیه بگو که اومدم!!!
نانازی جان تشریف بیارین نقد برسی کنید لطفا
نانا جون چرا خصوصی سازی نداره وبت؟
من با همه چی میسازم به جز مارمولک![](http://www.blogsky.com/images/smileys/028.gif)
چندشیه لامصب
چرا حالا وبلاگو قرمز کنم ؟
ای جونم
خاستم بگم یه بارم شده وقتی اومدی تو وبلاگم ازم تعریف کن ...![](http://www.blogsky.com/images/smileys/018.gif)
بعد دیدم به به ازم تعریف کردی .... بعد می خواستم بگم گوشیت رو بعضی وقتا بردار حتا اگه نصف شب بود ... بعد خاستم بگم مارمولکه خیلی خوشگله
عید بیام مالزی ؟
جوش هست بیام خونه تون ؟
بلیط و اینا چه مدلی ه گرفتنش قیمتش چطوره
حالا که همه میان مالزی منم میام خب ! ویزا که نمیخواد بلیتشم 600 . شوهرم بده خب! میخوادم خودش بیاد باهام اشکال نداره ! بالاخره باید بیاد دست بوس مادربزرگ زنش یا نه ؟
یه عالمه هم از دست پنش تن ابنبات خندیدم
من که جدی جدی ام ! ولی چون میدونم شوهر جان منو تنها به دست بوس نمیفرسته باید صبر کنم برنامش جور بشه !
میترسم آخرشم بیایم و تو رامون ندی بریم پیش جنیتا و بنیتا بخوابیم ! :دی
چشم عوضش میکنم
دامن چار خونه :*