ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

ورژن جدید گل گلی

برای پیغام خصوصی همین گزینه "تماس با من " رو انتخاب کنید یا اینکه روی نانازی کلیک کنید بعدش "تماس با من "

مسابقه تا نوروز

خوب من بازم جو گیر شدم و تو این گیر و دار پایان نامه سابمیت کردن و گره خوردن گودرز و شقایق! یه دفه دلم خواست بیام تو این برنامه ! نه اینکه سابقه خوبی هم دارم تو این برنامه های گروهی و خیلی با اراده همه برنامه ها رو  دنبال کردم و کلا انگیزه هم زیاد دارم ! گفتم اینم به کلکسیون مسابقاتم اضافه کنم یه دفه کم نیاورده باشم . قبلا هم گفتم , یعنی به بعضی بچه ها شاید گفتم که میزان دسترسی من به اینترنت بستگی داره به کارکرد شکم و بیرون روی خانواده ! به این صورت که وقتی ایشون تشریف میبرند موال بنده وقت دارم بپرم پشت لپ تاپ و سری به این ور و اون ور بزنم ! حالا هرچه بیشتر اون تو بمونند خوب من بیشتر وقت دارم !

خوب محض رکورد میگم که من آخرین باری که کشیدم حدود 82 بودم البته یه کمی کمتر ها ولی خوب همون 82 میگیرم البته گلی خانوم تازه پیش پای شما جل و پلاسش رو جمع کرده رفته و نمیدونم هنوز بدنم ورم داره یا نه (توهم رو دارید دیگه ! سه هفته در ماه به نظرم میاد ورم گلی خانوم رو دارم !!) برنامه غذاییم هم نگم بهتره چون هروقت از خودم تعریفی چیزی کردم فرداش دلم واسه خودم کباب شده رفتم تو کابینت ها بست نشستم  و تا ته کابینت رولیس نزدم بیرون نیومدم ! بعد خوب من یه هدف اولیه تری دارم که اونم شب کریسمس هست که دلم میخواست یکی از اون لباس خوشگلا که خریدم گذاشتم کنار رو بپوشم یعنی همینقدر که 4-5 کیلو کم کنم میتونم بپوشمشون ولی نمیدونم تو این یه ماهه میتونم یا نه !! جو خارجکی بودن من رو گرفته شدید!! یعنی من کریسمس جشن نگیرم میمیرم ها!!  البته شما این رو هم در نظر بگیرید که من دارم پایان نامه ام رو سرهم بندی میکنم و کلا چیزی از گلوم پایین نمیره واسه همین دارم روی این موضوع مانور میدم و به جای رژیم به خودم قالب میکنم وگرنه دوستان که منو میشناسنددددد!!!

نظرات 9 + ارسال نظر
صورتی دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:14 ب.ظ

به به! آفرین دخترم. خوشحالم که اون پست یکی مونده به آخریت رو ندیده میگیری.

ببینم، سال نوی چینی رو جشن نمی گیری ننه؟

تینا سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:26 ق.ظ

حالا دیگه به یه چیکه نفس کشیدن خان داداش من می گی بیرون روی؟ ای داد! ایهاالناس! ...
حالا کولی بازی در نمیارم چون شنیدم می خوای بری تو مسابقه! نمی خوام روحیه ت خراب شه بعد بندازی گردن این خواهر شوهر ناز!
اون آت و آشغالهای تو کابینت رو بریز دور... خوب نیست والا! این همه داشتی چی شد؟ حالا یه مدت نداشته باش!

زی زی سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:05 ب.ظ http://zeinab20.blogfa.com


اوه اوه
نانازی وارد عرصه می شود

تینا پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:34 ب.ظ

این شکلات شیرینیش ضرر نداره! شاید هم داره... نمی دونم!

میگم نمیشه تنقلات بدمزه بگیری؟ مثلا ماهی خشک و میگو نمک زده و این چیزا.... یا بادام بگیر که برای دوتاتون خوبه. اما بسته بندیها رو بریز دور. مشکل قند پیدا کرد هر چیزی تو خونه بود می خوره دیگه! اصلا چه معنی داره مرد تو کارهای خونه دخالت کنه؟! هر چی خانمش گذاشت جلوش باید بخوره دیگه. یه پرتقال بده دستش پوست بکنه با هم بخورید!!

چقدر مونده شر درس و دانشگاه کم بشه؟

تینا پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ

باید این خان داداشو بفرستیم Rehab انگار! مرد باید هر چی زنش گذاشت جلوش بخوره بگه دستت درد نکنه! زور هم در ضمن بکار نبره

خوب پس خدا رو شکر دیگه آخرشه! امیدوارم این ترم تموم بشه یه نفس راحتی بکشی!

شانون یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ

نانازی جون حالا توی مسابقه هستی . چرا آبروی خانواده رو می بری؟‌بیچاره خان داداش تینا که جرات نداره بره دستشویی. حتما اگه به خواهرش هم زنگ بزنه مچش رو می گیری نه؟
میخوام زودتر دهه عوض کنی ها. منتظرم. افتخارش هم به پای من نوشته میشه

زی زی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:11 ق.ظ http://zeinab20.blogfa.com

یعنی الان چند ی تو ننه

شانون دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ

وای وای وای دهه عوض کردی؟ چقدر خوشحالم برایت کلی تشویق توی وبم نوشتم بیا ببین و حالشو ببر. وای خدا رو شکر که یکی آبرومونو حفظ کرد سربلند شدیم

نگین سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ب.ظ http://neginereza.blogfa.com/

سلام خوبی؟
شماها وزن کم کنید و هر چی شما کم کردید رو من اضافه میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد