چهارشنبه واقعا روز طاقت فرسایی بود!! من نمیدونم چرا این همه وسوسه میشدم !!بعد از این همه مدت برنامه کم کرب داشتن دیگه باید اشتهام تنظیم شده باشه ولی گوییا این بدن خوشگل من سر شوخی رو باز کرده هااااااا!!! بهانه ها بود که ردیف میکردم :
- حالا یه دونه پیراشکی که اونقدری کرب نداره
- هندونه میوه هست بذار چندتا برش بخورم
- این هفته پیراشکیا حراج بوده هفته بعد دیگه پیدا نمیشه
- این نون سنگکا توی فریزر خیلی جا گرفتن بذار گرم کنم با پنیر بخوریم
- از فردا رژیم سخت میگیرم بذار امروز رو تقلب کنم
- اصلا حالم خیلی بده نیاز دارم یه دونه از اون بیسکوییت ها بخورم ها
- من که حالت تهوع دارم بذار اینا رو بخورم خودش خودبخود برمیگرده
.
.
.
.
و هزار و یک بهانه دیگه !! دیگه کم کم بلند بلند با خودم حرف میزدم ! یه بار هم دست به دامن زی زی شدم که من رو ارشاد کنه ولی اونم سرش خیلی شلوغ بود!! مشکل اینجا بود که من نه گرسنه بودم و نه تشنه ولی اینقدر هیجان خوردن غذا بهم غالب شده بود که قلبم تند تند میزد!!
یعنی هرکاری کردم فکرم رو به یه چیز دیگه معطوف کنم نمیشد و فقط و فقط به خوردن فکر میکردم !! فکر کنم یه ساعتی در یخچال رو باز نگهداشته بودم و توش رو نگاه میکردم !! حتی یه بار همه وسایل رو روی میز چیدم !! هرچی بدو بیراه بود به خودم میدادم ولی اصلا انگاری گوشم به این حرفا بدهکار نبود !! مثل این معتادا که مواد میخوان ......
خوب اولش واسه خودم یه قهوه دبش درست کردم ! بعد شیرین کننده مصنوعی ریختم توش (میدونم کار درستی نیست ولی چاره چیه !) به خودم گفتم قهوه رو میخورم بعدش تقلب رو شروع میکنم ! این قهوه هام رو خیلی دوست دارم و خیلی باهاش حال میکنم !! دستورشم اینه که یه قاشق کوچیک قهوه واسه یه لیوان بزرگ آب میریزم بعد قهوه رو طبق روال معمول درست میکنم بعد حدود ۲۰ گرم (دو سه قاشق) خامه رژیمی (کالری و کربش کم شده ) رو باضافه وانیل و طعم دهنده کاکائو و قهوه میکنم (اینا اسانس قهوه و کاکائو هست که از قسمت مواد شیرینی پزی فروشگاه خریدم ) بعد همه رو میریزم توی مخلوط کن و دو سه دقیقه تند میزنم !! اون وقت اگه خواستم شیرین کننده هم میریزم !! بعد میشه یه چیز توووووووووپ! خانواده بهش میگه کاپوچینوی خانگی !!
خلاصه اینکه قهوه (کاپوچینو) رو خوردم و بدو بدو رفتم توی تخت و نیم ساعت دراز کشیدم و به رفتنم به ایران و خریدایی که قراره بکنم و اینکه قراره چینتا رو کجا بذارم و جواب اونایی که از من بچه میخوان رو چی بدم و ........ فکر کردم !! بعدش دیگه اشتهام کاملا کور شده بود ولی دست و پام بی حس بودند ها !!انگاری واقعا از جنگ اومده بودم .......
یه برنامه غذایی نصفه نیمه هم گذاشتم تو ادامه مطلب
چهارشنبه :
صبحانه : یک عدد تخم مرغ آب پز، یک لیوان قهوه
میان وعده : چند ساقه کرفس چند تیکه گل کلم
نهار : خوراک کدو
میان وعده رویه دو تیکه پیتزا ، قهوه (کاپوچینو)
شام : سالاد
ورزش : پیاده روی
پنج شنبه :
صبحانه : گوجه و خیار قهوه
نهار : ماهی پخته شده در فر (همش فکر کنم ۱۰۰ گرم !! از بس که از بوش بدم میاد)
شام : خوراک تن ماهی در آب بعلاوه توفو و سالاد و ۱۰۰ گرم پنیر پیتزا
ورزش نکردم
:)) اشنا بود برنامه غذاییت برام . خودمم همیشه اینجوریم
سل لام
رفتم توی وبلاگ شانون بانو دیدم نوشتی عکسا رو دیدی ! تعجب کردم ...
عجب روزی بود نانازی !چقدر سختی کشیدی !اما ایده ی قهوه ات عالی بود ...این جوروقت ها پیاده روی یا یک دوش آب گرم خوش خوشان هم آدمو از ولع غذا می ندازه ...
کاش پیشم بودی ... ساعت ۱۰ است کلی سردرد دارم از نخوابیدن باید بروم یک قرص خواب اور بخورم ... بخوابم چون این جوری فقط خودم را اذیت می کنم همین ... اوه ساعت ۱۱ است .. این جنین دارد اذیت می کند .... از ۱۱ دیشب توی راه است لیلی ....
کاش توی جمعمان بودی چقدر معلوم بود نبودنت
نانازی چرا میزنی خواهر ؟
اسم قرصه Super Fat Burner چربی سوزه
ترکیباتشم ایناست :
konciny 45 mgr
aele 40 mgr
ginko 40 mgr
american poly unsturates 40 mgr
Factor substance 40 mgr
dietary fibr 40 mgr
من سرچ کردم خیلی چربی سوز اومد اما هیچکدوم با این ترکیبات نبود . ببینم تو چه میکنی . روش هم عکس یه مقدار علف ملف و یه خانوم بود . ساخت آمریکا هم بود . اوکی؟